Matrimonial Openings
(by W. W. Jacobs)
خلاصه داستان
Matrimonial Openings
(by W. W. Jacobs)
Mr. Dowson sat by the kitchen fire smoking and turning a docile and well- trained ear to the heated words which fell from his wife’s lips.
“She’ll go and do the same as her sister Jenny done,” said Mrs. Dowson, with a side glance at her daughter Flora.
“Marry a man and then ‘ave to work and slave herself to skin and bone to keep him.”
“I see Jenny yesterday,” said her husband, nodding. “Getting quite fat, she is.”
“That’s right,” said Mrs. Dowson, violently, “that’s right! The moment I say something you go and try and upset it.”
“Unhealthy fat, perhaps,” said Mr. Dowson, hurriedly; “don’t get enough exercise, I suppose.”
“Anybody who didn’t know you, Joe Dowson,” said his wife, fiercely, “would think you was doing it a purpose.”
“Doing wot?” inquired Mr. Dowson, removing his pipe and regarding her open-mouthed. “I only said—-“
Matrimonial Openings …
مراسم زناشویی
( اثر ویلیام ویمارک جیکوبز )
« آقای داوسون » کنار آتشی که دود میکرد در آشپزخانه نشسته بود و با گوشهای تیز و خوب تعلیم دیدهاش، کلماتی که از دهان همسرش جاری میشد را میشنید.
” او هر کار که خواهرش « جنی » کرد و هر جا که رفت را انجام میدهد.” « خانم داوسون » هنگام گفتن این کلمات نگاهی از گوشهی چشم به دخترش « فلورا » میانداخت.
” با یک مرد ازدواج میکند و از آن به بعد برای نگه داشتنش آنقدر کار میکند تا پوست به استخوانش برسد.”
همسرش گفت: “من دیروز جنی را دیدم. به نظرم کمی فربه شده بود.”
“درسته.” خانم داوسون با خشونت ادامه داد.” درسته! هر وقت من یک چیزی میگویم تو سعی میکنی اوضاع را بد تر کنی.”
آقای داوسون در حالی که دستپاچه شده بود سعی کرد اوضاع را درست کند.
” شاید این چاقی به دلیل ناسالم بودن او باشد. مثلا به اندازه کافی ورزش نکرده باشد.البته گمان میکنم.”
خانم گفت: “هر کس تو را نشناسد، « جو داوسون »، فکر میکند تو داشتی از قصد آن کار را میکردی”
” چه کار میکردم؟” آقای داوسون پیپ را از روی لبهایش برداشت و در حالی که به دهان باز همسرش نگاه میکرد گفت:من فقط گفتم ……..
داستان کوتاه مراسم زناشویی …
- English
-
Matrimonial Openings
(by W. W. Jacobs)
Mr. Dowson sat by the kitchen fire smoking and turning a docile and well- trained ear to the heated words which fell from his wife’s lips.
“She’ll go and do the same as her sister Jenny done,” said Mrs. Dowson, with a side glance at her daughter Flora.
“Marry a man and then ‘ave to work and slave herself to skin and bone to keep him.”
“I see Jenny yesterday,” said her husband, nodding. “Getting quite fat, she is.”
“That’s right,” said Mrs. Dowson, violently, “that’s right! The moment I say something you go and try and upset it.”
“Unhealthy fat, perhaps,” said Mr. Dowson, hurriedly; “don’t get enough exercise, I suppose.”
“Anybody who didn’t know you, Joe Dowson,” said his wife, fiercely, “would think you was doing it a purpose.”
“Doing wot?” inquired Mr. Dowson, removing his pipe and regarding her open-mouthed. “I only said—-“
Matrimonial Openings …
- فارسی
-
مراسم زناشویی
( اثر ویلیام ویمارک جیکوبز )
« آقای داوسون » کنار آتشی که دود میکرد در آشپزخانه نشسته بود و با گوشهای تیز و خوب تعلیم دیدهاش، کلماتی که از دهان همسرش جاری میشد را میشنید.
” او هر کار که خواهرش « جنی » کرد و هر جا که رفت را انجام میدهد.” « خانم داوسون » هنگام گفتن این کلمات نگاهی از گوشهی چشم به دخترش « فلورا » میانداخت.
” با یک مرد ازدواج میکند و از آن به بعد برای نگه داشتنش آنقدر کار میکند تا پوست به استخوانش برسد.”
همسرش گفت: “من دیروز جنی را دیدم. به نظرم کمی فربه شده بود.”
“درسته.” خانم داوسون با خشونت ادامه داد.” درسته! هر وقت من یک چیزی میگویم تو سعی میکنی اوضاع را بد تر کنی.”
آقای داوسون در حالی که دستپاچه شده بود سعی کرد اوضاع را درست کند.
” شاید این چاقی به دلیل ناسالم بودن او باشد. مثلا به اندازه کافی ورزش نکرده باشد.البته گمان میکنم.”
خانم گفت: “هر کس تو را نشناسد، « جو داوسون »، فکر میکند تو داشتی از قصد آن کار را میکردی”
” چه کار میکردم؟” آقای داوسون پیپ را از روی لبهایش برداشت و در حالی که به دهان باز همسرش نگاه میکرد گفت:من فقط گفتم ……..
داستان کوتاه مراسم زناشویی …
امیدواریم از مطالعه ” داستان کوتاه مراسم زناشویی ” لذت برده باشید. برای مشاهده سایر داستانهای انگلیسی، به بخش داستانهای کوتاه به زبان انگلیسی مراجعه فرمائید و با استفاده از آنها، یادگیری را برای خود آسان کنید.