The Darling
(by Anton Chekhov)
خلاصه داستان
The Darling
(by Anton Chekhov)
Olenka, the daughter of the retired collegiate assessor, Plemyanniakov, was sitting in her back porch, lost in thought. It was hot, the flies were persistent and teasing, and it was pleasant to reflect that it would soon be evening. Dark rainclouds were gathering from the east, and bringing from time to time a breath of moisture in the air.
Kukin, who was the manager of an open-air theatre called the Tivoli, and who lived in the lodge, was standing in the middle of the garden looking at the sky.
“Again!” he observed despairingly. “It’s going to rain again! Rain every day, as though to spite me. I might as well hang myself! It’s ruin! Fearful losses every day.”
He flung up his hands, and went on, addressing Olenka:
“There! that’s the life we lead, Olga Semyonovna. It’s enough to make one cry. One works and does one’s utmost, one wears oneself out, getting no sleep at night, and racks one’s brain what to do for the best. And then what happens?”
داستان کوتاه The Darling …
معشوق
( اثر آنتوان چخوف )
« اولنکا »، دختر استاد دانشگاه بازنشسته، آقای « پلمیانیکوف»، در حالی که در تراس پشتی خانهاش نشسته بود، در تفکرات عمیقاش سیر میکرد. هوا گرم، مگسها، سمج و آزار دهنده و چیزی به غروب دلانگیز نمانده بود. ابرهای سیاه باران زا از دوردستهای شرق نمایان و در حال جمع شدن بودند. آنها نوید باران و نسیم مملو از رطوبت را لحظه به لحظه با خود میآوردند.
« کوکین »، که مدیر تئاتر رو باز « تیوولی » بود و در همسایگی او میزیست، در میانه باغ ایستاده بود و به آسمان نگاه میکرد.
“دوباره!” او با یک ناامیدی خاص این کلمه را به زبان آورد. ” دوباره قرار است باران ببارد. هر روز باران، انگار بر من آب دهان میاندازند. مثل این است که من را دار میزنند. ویران کننده است. حس از دست دادن! آن هم هر روز و هر روز.”
از همان جا که ایستاده بود برای اولنکا دست تکان داد:
” آنجا، زندگی است که به سویش راهنمایی میشویم.، « اولگا سموونونا». این کافی است تا اشک کسی در بیاید. یکی تمام تلاش خود را به کار میبرد، خود را میفرساید، شبها نمیخوابد، ذهنش را شکنجه میدهد تا بتواند نهایت تلاشش را به کار بندد. و بعد چه اتفاقی میافتد؟ “
داستان کوتاه معشوق …
- English
-
The Darling
(by Anton Chekhov)
Olenka, the daughter of the retired collegiate assessor, Plemyanniakov, was sitting in her back porch, lost in thought. It was hot, the flies were persistent and teasing, and it was pleasant to reflect that it would soon be evening. Dark rainclouds were gathering from the east, and bringing from time to time a breath of moisture in the air.
Kukin, who was the manager of an open-air theatre called the Tivoli, and who lived in the lodge, was standing in the middle of the garden looking at the sky.
“Again!” he observed despairingly. “It’s going to rain again! Rain every day, as though to spite me. I might as well hang myself! It’s ruin! Fearful losses every day.”
He flung up his hands, and went on, addressing Olenka:
“There! that’s the life we lead, Olga Semyonovna. It’s enough to make one cry. One works and does one’s utmost, one wears oneself out, getting no sleep at night, and racks one’s brain what to do for the best. And then what happens?”
داستان کوتاه The Darling …
- فارسی
-
معشوق
( اثر آنتوان چخوف )
« اولنکا »، دختر استاد دانشگاه بازنشسته، آقای « پلمیانیکوف»، در حالی که در تراس پشتی خانهاش نشسته بود، در تفکرات عمیقاش سیر میکرد. هوا گرم، مگسها، سمج و آزار دهنده و چیزی به غروب دلانگیز نمانده بود. ابرهای سیاه باران زا از دوردستهای شرق نمایان و در حال جمع شدن بودند. آنها نوید باران و نسیم مملو از رطوبت را لحظه به لحظه با خود میآوردند.
« کوکین »، که مدیر تئاتر رو باز « تیوولی » بود و در همسایگی او میزیست، در میانه باغ ایستاده بود و به آسمان نگاه میکرد.
“دوباره!” او با یک ناامیدی خاص این کلمه را به زبان آورد. ” دوباره قرار است باران ببارد. هر روز باران، انگار بر من آب دهان میاندازند. مثل این است که من را دار میزنند. ویران کننده است. حس از دست دادن! آن هم هر روز و هر روز.”
از همان جا که ایستاده بود برای اولنکا دست تکان داد:
” آنجا، زندگی است که به سویش راهنمایی میشویم.، « اولگا سموونونا». این کافی است تا اشک کسی در بیاید. یکی تمام تلاش خود را به کار میبرد، خود را میفرساید، شبها نمیخوابد، ذهنش را شکنجه میدهد تا بتواند نهایت تلاشش را به کار بندد. و بعد چه اتفاقی میافتد؟ “داستان کوتاه معشوق …
امیدواریم از مطالعه ” داستان کوتاه The Darling ” لذت برده باشید. برای مشاهده سایر داستانهای انگلیسی، به بخش داستانهای کوتاه به زبان انگلیسی مراجعه فرمائید و با استفاده از آنها، یادگیری را برای خود آسان کنید.
پکیج شماره یک
پکیج شماره دو
پکیج آموزش زبان انگلیسی موسسه ملکپور
یک بار برای همیشه
بهترین انتخاب برای یادگیری زبان در کوتاهترین زمان
ما کلاس را به خانه های شما آورده ایم
با پشتیبانی آنلاین
بدون محدودیت در زمان و مکان
بدون ماندن در ترافیک طولانی و هدر رفتن وقت و انرژی مضاعف