The Luck of Roaring Camp
(by Bret Harte)
خلاصه داستان
There was commotion in Roaring Camp. It could not have been a fight, for in 1850 that was not novel enough to have called together the entire settlement. The ditches and claims were not only deserted, but “Tuttle’s grocery” had contributed its gamblers, who, it will be remembered, calmly continued their game the day that French Pete and Kanaka Joe shot each other to death over the bar in the front room. The whole camp was collected before a rude cabin on the outer edge of the clearing. Conversation was carried on in a low tone, but the name of a woman was frequently repeated. It was a name familiar enough in the camp,–“Cherokee Sal.”
Perhaps the less said of her the better. She was a coarse and, it is to be feared, a very sinful woman. But at that time she was the only woman in Roaring Camp, and was just then lying in sore extremity, when she most needed the ministration of her own sex. Dissolute, abandoned, and irreclaimable, she was yet suffering a martyrdom hard enough to bear even when veiled by sympathizing womanhood, but now terrible in her loneliness.
The Luck of Roaring Camp …
در اردوگاه غوغا به پا بود. این نمی توانست یک جنگ باشد، زیرا در سال 1850 آنقدر رمان وجود نداشت که کل شهرک را جمع کند. خندقها و ادعاها نه تنها متروک بودند ، بلکه “مواد غذایی تایتل” به قماربازان خود کمک کرده بود ، که به یاد می آورند ، با آرامش بازی خود را ادامه دادند روزی که پیت فرانسوی و کاناکا جو با یکدیگر تیراندازی کردند تا بر فراز میله در اتاق جلوی مرگ بکشند. . کل اردوگاه قبل از یک کابین بی ادب در لبه خارجی پاکسازی جمع آوری شد. گفتگو با لحن کم انجام می شد ، اما نام یک زن اغلب تکرار می شد. این یک نام بود که به اندازه کافی در اردوگاه آشنا بود ، – “سال چروکی”.
شاید کمتر گفته او بهتر است. او یک زن درشت و ترسناک بود ، زن بسیار گناهکار. اما در آن زمان او تنها زن اردوگاه غوغا بود ، و در آن زمان دقیقاً در اعماق درد دراز کشیده بود ، هنگامی که به بیشترین احتیاج به خدمت جنس خودش داشت. ناسازگار ، متروک و غیرقابل انکار ، او هنوز به اندازه کافی سخت شهادت را تحمل می کرد که حتی اگر با همدردی زنانه محجبه شود ، تحمل کند ، اما اکنون در تنهایی او وحشتناک است
شانس اردوگاه خروشان …
- English
-
There was commotion in Roaring Camp. It could not have been a fight, for in 1850 that was not novel enough to have called together the entire settlement. The ditches and claims were not only deserted, but “Tuttle’s grocery” had contributed its gamblers, who, it will be remembered, calmly continued their game the day that French Pete and Kanaka Joe shot each other to death over the bar in the front room. The whole camp was collected before a rude cabin on the outer edge of the clearing. Conversation was carried on in a low tone, but the name of a woman was frequently repeated. It was a name familiar enough in the camp,–“Cherokee Sal.”
Perhaps the less said of her the better. She was a coarse and, it is to be feared, a very sinful woman. But at that time she was the only woman in Roaring Camp, and was just then lying in sore extremity, when she most needed the ministration of her own sex. Dissolute, abandoned, and irreclaimable, she was yet suffering a martyrdom hard enough to bear even when veiled by sympathizing womanhood, but now terrible in her loneliness.
The Luck of Roaring Camp … - فارسی
-
در اردوگاه غوغا به پا بود. این نمی توانست یک جنگ باشد، زیرا در سال 1850 آنقدر رمان وجود نداشت که کل شهرک را جمع کند. خندقها و ادعاها نه تنها متروک بودند ، بلکه “مواد غذایی تایتل” به قماربازان خود کمک کرده بود ، که به یاد می آورند ، با آرامش بازی خود را ادامه دادند روزی که پیت فرانسوی و کاناکا جو با یکدیگر تیراندازی کردند تا بر فراز میله در اتاق جلوی مرگ بکشند. . کل اردوگاه قبل از یک کابین بی ادب در لبه خارجی پاکسازی جمع آوری شد. گفتگو با لحن کم انجام می شد ، اما نام یک زن اغلب تکرار می شد. این یک نام بود که به اندازه کافی در اردوگاه آشنا بود ، – “سال چروکی”.
شاید کمتر گفته او بهتر است. او یک زن درشت و ترسناک بود ، زن بسیار گناهکار. اما در آن زمان او تنها زن اردوگاه غوغا بود ، و در آن زمان دقیقاً در اعماق درد دراز کشیده بود ، هنگامی که به بیشترین احتیاج به خدمت جنس خودش داشت. ناسازگار ، متروک و غیرقابل انکار ، او هنوز به اندازه کافی سخت شهادت را تحمل می کرد که حتی اگر با همدردی زنانه محجبه شود ، تحمل کند ، اما اکنون در تنهایی او وحشتناک است
شانس اردوگاه خروشان …